حجتالاسلام دکتر محمد فرضی پوریان/
مسئله «حجاب» همیشه یکی از مهمترین مسائل اجتماعی بوده که مورد بحث میان صاحبنظران قرار گرفته و از ابتدای پیروزی انقلاب و به خصوص در چندین سال اخیر مهمترین دغدغه قشر مذهبی بوده است. این مسئله مورد توجه دشمنان اسلام و دین و ایران اسلامی نیز بوده و آنان با تمام توان به مبارزه با آن پرداخته و تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا بتوانند حجاب را در جامعه کمرنگ کرده و زنان ایران اسلامی را به سمت بیحجابی و فرهنگ منحط غرب سوق دهند.
برای کمرنگ شدن حجاب در بین خانوادهها و به خصوص دختران جوان، عوامل متعددی را میتوان برشمرد، که برخی به جنبه اعتقادی بر میگردند و برخی به جنبه روانشناسی و برخی به مسائل سیاسی و اقتصادی؛ ما در این نوشتار به مهمترین عوامل این معضل اجتماعی میپردازیم.
* بعد معرفتی بیحجابی
بعد معرفتی به معنای دانش و معرفت انسان نسبت به ارزش چیزی و پیامدهای آن است که در دو حوزه میتوان درباره آن بحث کرد.
الف) حوزه دینی: ضعف اعتقادها را میتوان از مهمترین عوامل بیحجابی در جامعه تلقی کرد، بدون شک دختری که از اعتقادهای سالم برخوردار باشد، به حجاب خود به عنوان یکی از واجبات دینش و به عنوان دستور الهی نگاه خواهد کرد و پایبند آن خواهد بود، اما دختری که به واجبات و محرمات چندان اهمیت نمیدهد، بدون شک به حجاب هم اهمیت لازم را نمیدهد.
در این زمینه دشمن در فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای به شدت تلاش میکند که اعتقادهای اسلامی را مورد هجمه قرار داده و جوانان را نسبت به آنها سست کند، دشمن با ایراد شبهات مختلف دینی در تلاش است توحید و زندگی پس از مرگ را در ذهن جوانان این مرز و بوم سست کند و از این طریق آنان را نسبت به تمام دین و دستورات آن بیاهمیت کند؛ در خصوص حجاب نیز برنامه خاصی طراحی کرده که به دختران القا میکند خدا سختگیر نیست و بیحجابان را به جهنم نمیبرد. و حال آنکه اگر کسی مطالعات دینی دقیقی داشته باشد، خواهد دید بیحجابی از گناهان کبیره بوده که عذاب خاص خود را در جهان آخرت خواهد داشت و ضعف اعتقادی در این ناحیه برای بیحجاب شدن دختران ما بسیار مؤثر بوده است.
ب) حوزه اجتماعی: در این حوزه عواملی مانند بحران هویت و برتری دادن فرهنگ غرب بر فرهنگ اسلامی میتواند بر رفتن جوانان به سمت بیحجابی مؤثر باشد؛ بحران هویت به این معناست که جوان ایرانی خود را در مقابل جوان اروپایی میبازد و فکر میکند آن جوان اروپایی از او بهتر است، بنابراین رفتار او را الگوی خود قرار میدهد. برتری دادن فرهنگ غرب بر فرهنگ اسلامی نیز به این معناست که جوان ایرانی فکر کند پیشرفت غرب در مسائل علمی و مادی به سبب کنار گذاشتن باورهای دینی به خصوص حجاب و حریم بین زن و مرد بوده و ما نیز برای رسیدن به پیشرفت، باید مانند آنها زندگی کرده و حجاب و حریم بین زن و مرد را کنار بگذاریم.
* الگوپذیری در حجاب
بدون شک انسان به نحوی است که از افراد دیگر تأثیر گرفته و تلاش میکند مانند دیگران باشد، به خصوص اگر کسی را دوست داشته باشد و الگوی او باشد، در این صورت تمام تلاش خود را به کار میگیرد که مانند او بوده و سبک زندگی او را در پیش گیرد. این مسئله در غالب انسانها وجود دارد و معدود انسانهایی هستند که نسبت به محیط و افراد پیرامون خود بیتفاوت بوده و راه خود را ادامه دهند و یا جامعه را تکان داده و تحولی عظیم ایجاد کنند.
بر این اساس دشمن خوب میداند که این نقطه ضعف آدمی را چگونه پوشش دهد، پس با ایجاد رسانههایی قوی به خط دهی به دختران روی آورده و تلاش میکند آنها را به کنترل خود درآورد. آنها در شبکههای ماهوارهای خود، شبکههای مد را تأسیس کرده و به جوانان خود و دیگر کشورها القا میکنند این مد و این لباس برازنده شماست و باید اینگونه باشید. همچنین با ساختن فیلم و سریال و القای فرهنگ خود به جوانان، در صدد تغییرسبک زندگی آنها هستند. متأسفانه بسیاری از دختران بد حجاب ایران اسلامی نیز با الگو قرار دادن آنها و تغییر سبک زندگی خود بر مبنای این رسانهها، به بیحجابی روی آوردهاند.
نکته دومی که لازم است بیان شود، رسانهها و سینما و تلویزیون داخلی است که به ترویج فرهنگ غرب و سبک زندگی غربی میپردازند و غالب بازیگران سینما از حجاب و رفتار مناسبی برخوردار نیستند و آنان نیز این رفتار و فرهنگ خود را به جامعه القا میکنند و دختران جوان نیز با الگوبرداری از آنان، گوهرهای ناب وجودی خود را به فراموشی سپرده و اسیر غل و زنجیر هوا و هوس نفس شده و حجاب و حیای خود را کنار میگذارند.
وضعیت اسفبار سینما که در سالهای اخیر کاملاً در خدمت ترویج سبک زندگی غرب است و با سبک زندگی اسلامی دشمنی دارد، در رسیدن حجاب دختران ایرانی به اینجا بسیار مؤثر بوده و به نظر میرسد مهمترین عامل سوقدادن جوانان به سمت فرهنگ غربی و بیحجابی باشد. بنابراین بازیگران سینما و سلبریتیها بیشترین نقش را در این زمینه بازی کرده و الگوی نامناسبی برای دختران ما هستند.
* ضعف نفسانی و کشش به سمت گناه
بدون شک رعایت حجاب و پوشش کامل اسلامی، چون مخالف هوا و هوس انسان و میل به جنس مخالف است، سخت بوده و رعایت آن مشکل است و نیاز به مبارزه با نفس دارد؛ اما بیحجابی و یا کمحجابی و اختلاط بین زن و مرد، چون مطابق میل نفسانی و حیوانی است، اصلاً هزینهای ندارد و سخت نیست، کافی است نفس را آزاد بگذاریم، او خود میداند چه کند و به کجا برود. به همین خاطر است که رعایت حجاب برای برخی بسیار سخت و دشوار است، چون باید با نفس مبارزه کنند.
از طرفی میل به خودنمایی و جذابشدن در زنان بسیار بیشتر از مردان است و حجاب جلو انحراف این میل را گرفته و آن را تعدیل میکند. رعایت حجاب، از این بُعد هم برای زنان به خصوص دختران جوان بسیار سخت و اذیت کننده است، نفس انسان دوست دارد، همه او را ببینند و زیبایی او را تحسین کنند، حال آنکه اسلام دستور میدهد، زیباییهای زن تنها برای شوهر اوست و در جلو نامحرم باید بدن و زیباییهای خود را بپوشاند و رعایت این مسئله نیز نیاز به مبارزه با نفس و خودسازی دارد که باز هم برای بسیاری از دختران سخت و طاقت فرساست.
* بیتوجهی به پیامدهای بیحجابی
یکی دیگر از عوامل سوق پیدا کردن زنان و دختران جوان به سمت بی حجابی، بیتوجهی به پیامدهای ناگوار آن است، وقتی دختری تنها به همان لحظه و همان چند ساعتی فکر میکند که با حجاب نامناسب بیرون آمده و خود را در معرض نگاه دیگران قرار میدهد و به صدها پیامد بعدی آن که ممکن است چند سال بعد برای او به وجود بیاید نمیاندیشد، وضعیت جامعه همین میشود.
اگر زن بیحجاب به این فکر کند که شوهر او نیز با چنین زنانی روبهرو میشود، دختر او نیز فردا چنین میشود و برادر و پسر او نیز گرفتار چنین وضعیتی خواهند شد و کم کم طلاق، تجاوز، بیعفتی و ... در جامعه بیشتر خواهد شد، هرگز چنین عملی را انجام نمیداد و به عاقبت کارهای خود اندکی میاندیشید و در رفتار خود تجدید نظر میکرد.
نظر شما